ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





اشتراک های دانلود از ایران یو اف سی

در این بخش میتوانید اشتراک های دانلود از سایت را مشاهده و خریداری نمایید .

Team Xtreme Tehran
آموزش جوجیتسو برزیلی محل تبلیغ شما IWE محل تبلیغ شما
نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1
  1. #1
    مدیر بخـش

    مــدیر بخش
    تاریخ عضویت
    2014/08/12
    نوشته ها
    174
    1,205
    مبارز مورد علاقه AlanPatrick_Headshot

    17 به راستی علت مرگ بروسلی چه بود!؟



    به راستی علت مرگ بروسلی چه بود!؟به راستی علت مرگ بروسلی چه بود!؟




    لیندا لی همسر بروسلی تعریف میکند

    روز دهم می 1973 اگر چه نه من ونه بروس متوجه عمق فاجعه نبودیم دنیا جلوی چشمهایم تیره و تار شد .روزی بسیار داغ و سوزان و مرطوب بود .بروس به استودیوهای گلدن هاروست واقع در خیابان همرهیل .کوولون رفته بود استودیو ساختمانی طویله مانند داشت .ان روز مشغول دوبله و صداگذاری نسخه اصلی اژدها وارد می شود بودند .بروس با ان همه مراقبت از خود وخوردن ان همه ویتامین وپروتئین وابمیوه کاملا خسته و بی رمق شده بود .اطرافیان متوجه خستگی غیر معمول او شده بودند ولی بادر نظر گرفتن فعالیت و توانایی هایی که هنگام تهیه فیلم ازخود نشان داده بود وقتی از اتاقک بیرون رفته بود هیچکس اهمیتی به کسالتش نداده بود او از انجا خارج شده وبه استراحتگاه استودیو رفته بود .استراحتگاه که در نزدیکی اتاقک صدا گذاری است هوای خنک تری داشت وکسی هم انجا نبود .وقتی به انجا می رسد حالش به هم خورده و به زمین می افتد .بعدها به من گفت که تا جایی که به خاطر دارم از هوش نرفته بودم .چون صدای پاهای کسانی را که به استراحتگاه نزدیک می شدند می شندیم ووقتی وجود انان را حس کرده وانمود کرده که عینکش به زمین افتاده وبه دنبال ان می گشته است بعد از جا برخاسته ودوباره به اتاقک صداگذاری بازگشته بود و بعد استفراغ کرده و به حالت تشنج افتاده بود
    یکی از کارکنان اتاقک صداگذاری فورا به دفتر ریموند چو رفته وخبرش کرده بود که بروس حالش بهم خورده است .ریموند یک نفر را مامور می کند که دکتر خبر کند و خودش سرا سیمه به سوی اتاقک می شتابد .چند ماه بعد در مقابل هیئت ژوری متخصصان قلب شهادت داده بود که وقتی بالای سر بروس رسیده بود متوجه شده بود که مشکل نفس می کشید .هنگام تنفس صدای بلندی از خود بیرون می داد و می لرزید .
    دکتر چالز لانگفورد اهل تگزاس که رئیس بیمارستان همان محله بود فورا دستور می دهد که او را به بیمارستان برسانند .دکتر لانگفورد پس از معاینه بروس در استودیو در می یابد که بیمار بیهوش است .تب شدیدی دارد وبه محرکها پاسخ نمی دهد
    در این گیر ودار یکی از کارکنان استودیو به من تلفن زد وگفت حال بروس خوش نیست الان او را به بیمارستان منتقل کردند
    پرسیدم موضوع چیست چه اتفاقی افتاده ؟ جواب داد فکر کنم معده اش ناراحت است
    جوابی که به من داد چندان نگرانم نکرد پیش خود فکر کردم بدترین اتفاقی که ممکن است برایش بیفتد عود اپاندیس یا هرنیا است قبلا هم هرنیا اذیتش کرده بود .اصلا فکر نمیکردم که مسئله مرگ و زندگی باشد
    طبق گزارش دکتر لانگفورد هنگام پذیرش بروس در بیمارستان بیمار ابتدا صداهای ناهنجار تنفسی داشته که کمی بعد ساکت شده است .بیمار دچار یک سری تشنج شده بود
    سه دکتر که یکی از انها متخصص اعصاب بود دکتر پیتر وو بر سر مریض فرا خوانده شدند
    بروس پس از این حالت به حالت انقباض عضلات افتاده بود عضلات بدنش کشیده می شدند وکمی بعد به حالت عادی بر می گشتند .دوباره منقبض می شدند وباز به حالت عادی بر می گشتند
    بدنش خیس عرق بود تنفس او انقدر غیر عادی بود که به نظر می رسد هریک از نفسهایش نفس اخرش باشد حالت خفگی به او دست داده بود چشمهایش باز بودند ولی تمرکز نداشتند
    از دکتر لانگفورد پرسیدم حالش خوب خواهد شد ؟
    جواب داد حالش خیلی بد است

    دکتر لانگفورد گروهش را اماده کرده بود که اگر تنفس بروس بند بیاید به او تنفس مصنوعی بدهند .انقباضات عضلانی همچنان ادامه داشتند تمام بدنش بخاطر این انقباضات به تشنج می افتاد بازوهایش بیشترین مزاحمت را برای دکترها ایجاد می کردند طبق شهادت دکتر لانگفورد او خیلی قوی بود و بی حرکت نگه داشتن او برای ما خیلی سخت بود

    کمی بعد وقتی دیدیم بروس به هوش نمی اید جراح اعصاب او را معاینه کرد و معاینات نشان دادند که مغز بروس اسیب دیده و اتفاقی برایش افتاده است
    دکتر لانگفورد گفت = وقتی دیدیم مغزش متورم شده به او داروی منیتول دادیم تا از تورم بیشتر جلوگیری شود

    در این مرحله پرشکان خود را برای جراحی اماده می کردند تا اگر منیتول اثر نکند فورا دست به کار شوند ولی ظاهرا دارو اثر کرد و یکی دو ساعت بعد به تدریج به هوش امد
    دکتر لانگفورد وضعیت اورا برای هیئت ژوری چنین توصیف کرد
    وضعیت بسیار بهت اوری بود ابتدا توانست کمی تکان بخورد بعد چشمهایش را باز کرد سپس ناله ای کرد ولی هنوز نمی توانست صحبت کند .همسرش را شناخت وبا ایما و اشاره به ما فهماند که او را می شناسد ولی نمی توانست حرف بزند
    کمی بعد قدرت تکلم خود را هم بدست اورد البته کلماتش بریده بریده بودند و طرز صحبتش فرق کرده بود وقتی داشتیم اورا به بیمارستان دیگری منتقل می کردیم حافظه اش را کاملا بدست اورده بود و حتی شوخی هم میکرد
    دکتر پیتر وو می گفت که ازمایشات خون اشکالی احتمالی در عملکرد کلیه اش نشان داده اند
    بروس را فورا به بیمارستان سن ترزا منتقل کردند که از لحاظ امکانات مجهزتر بود

    وقتی از دکتر لانگفورد پرسیدند که ایا نشانه های ناراحتی بروس ممکن است دراثر کار بیش از حد و خستگی مفرط باشد جواب داد خیر
    او حتی اظهار داشته بود که چنین به نظر می رسید که بروس فاصله چندانی با مرگ نداشت
    پزشکان معتقد بودند که باید ازمایشات بیشتری انجام گیرد دکتر پیتر وو گفت می خواستم از طریق تزریق ماده ای حاجب تشعشع به درون مغز عکسهایی از مغزش بگیرم تا وضعیت عروق مغز را ببینم

    این کار بعدا توسط پزشکان بیمارستان لوس انجلس انجام گرفت بروس تصمیم گرفته بود ازمایش کاملی از او بعمل اید و می خواست این کار توسط بهترین پزشکان امریکا صورت گیرد
    دکتر پیتر وو همچنین از بروس پرسیده بود که ایا دارویی مصرف کرده است یا خیر .و بروس گفته بود که برگ شاهدانه خورده است

    یک هفته بعد ما به لوس انجلس رفتیم تا اکیپ پزشکی دکتر دیوید ریزبرد ازمایشات مربوط به مغر را انجام دهند و نوار مغزی او را ثبت کنند
    نتایج بدست امده هیچ گونه اشکالی در عملکرد مغز نشان نمی داد
    دکتر لانگفورد به من گفته بود که بروس در اثر تجمع غیر عادی مایعات در میان یاخته های مغرش به ان حالت افتاده بود و تورم به وجود امده هم ناشی از تجمع مایعات بود
    بدنش هیچ اشکال دیگری نداشت
    دکترها به او گفته بودند که بدنش عینا مثل بدن یک جوان 18 ساله کار می کند
    تصمیم نهایی پزشکان حاکی از ان بود که بروس دچار حمله شدید صرعی از نوع بدون علت شده که نوعی تشنجات مغزی به همراه دارد و علتش ناشناخته است
    درمان طبیعی ان ازطریق تجویز داروی ارامبخش صورت می گیرد که با خوردن ان فعالیت مغز تسکین می یابد
    داروی دیلانتین برای بروس تجویز شد وقتی او درگذشت ازمایشات به عمل امده هیچ گونه نشانه ای از این دارو را در بدنش نشان نمی داد .ظاهرا او فراموش کرده بود که دارویش را بخورد
    این نکته شایان ذکر است که هیچ یک از اعضای خانواده بروس هرگز حتی به صورت خفیف از بیماری صرع رنج نبرده اند و بروس نیز هیچ وقت به این بیماری مبتلا نبوده است
    روز بیستم جولای 1973 روز مرگ همسرم همان روز لعنتی
    وقتی از خانه خارج شدم ریموند چو طبق قرار قبلی به خانه مان امد و از ساعت 2تا 4 بعد از ظهر با بروس روی فیملنامه بازی مرگ کار می کردند تا همان شب ان را به جرج لزنبی نشان دهند .بتی تینگ پی هم نقش مهمی در ان فیلم داشت بنابراین بروس و ریموند بعد از ساعت 4 به خانه بتی رفتند تا جزئیات نقش اش را قبل از ملاقات ان شب با جرج لزنبی با وی در میان بگذارند
    بروس در اپارتمان بتی کاملا عادی به نظر می رسید
    کمی بعد بروس اظهار کرده بود که سرش درد گرفته است و بتی یک قرص اکواجزیک به او داده بود
    این قرص نوعی اسپرین قوی است که دکتر مخصوص بتی ان را برای سر ورد هایش تجویز کرده بود
    غیر از ان بروس چیز دیگری نخورده بود
    حدود ساعت هفت و سی دقیقه وقتی داشتند برای رفتن به رستوران اماده می شدند بروس حالش خوب نبوده و از بد حالی شکایت کرده است و برای استراحت به یکی از اتاق های خواب اپارتمان رفته است
    ساعت نه و سی دقیقه شب ریموند پس از این که به اپارتمان بتی زنگ می زند و در میا بد که بروس هنوز خواب است تصمیم می گیرد که به انجا برگردد وقتی به انجا می رسد می بیند بروس خواب است .سعی می کند با تکان دادن بروس وسیلی زدن به صورتش او را بیدار کند ولی هیچ عکس العملی نمی بیند این موقع بتی بلا فاصله دکترش را فرا می خواند دکتر فورا می اید او نیز تشخیص می دهد که بروس ارام در تختخواب خواب است بعد ها در شهادتش اظهار داشته بود که ده دقیقه سعی کرده او را به هوش بیاورد و وقتی عکس العملی ندیده او را به بیمارستان کوئین الیزابت منتقل نموده بود

    به محض اینکه نتیجه کالبد شکافی بروس اعلام شد نه تنها جلوی شایعات گرفته نشد بلکه وجود نشانه های برگ شاهدانه یا ماری جوانا در بدن وی باعث شد مطبوعات شایعه کنند که بروس معتاد به مواد مخدر و حرکات خارق العاده اش را با کمک مواد مخدر به انجام می رساند
    البته تمام شواهد پزشکی بدست امده احتمال مرگ او را استعمال برگ شاهدانه که دانه ای با میزان تخدیر خفیف می باشد رد نمودند
    یکی از دکترها اعلام کرد که میزان استعمال شده شاهدانه در بدن بروس تاثیری برابر با تاثیر یک فنجان چای داشت
    همه سعی شان را کردند تا علت واقعی مرگ را پیدا کنند
    محتویات معده و اعضای داخلی بدن بروس و همچنین نمونه های گرفته شده به بیمارستان دولتی هنگ کنگ و قسمتی دیگر به استرالیا و نیوزلند فرستاده شد
    همگی امکان مسمومیت یا ناراحتی هایی از این قبیل را کاملا مردود شمردند
    تنها ماده خارجی موجود در بدن بروسلی به غیر از شاهدانه قرص اکوا جزیک بود
    خودم شهادت دادم که بروس بعد از اتفاقی که در ماه مه افتاد برگ شاهدانه می خورد همچنین گفتم که چطور تمام مدت مراقب بدنش بود و همه نوع ویتامین و پروتئین مصرف می کرد .اگر تهمت استعمال شاهدانه به او وارد شود نمی تواند استعمال دائمی باشد و فقط مقدار کمی از این دانه وارد بدن او شده است درواقع دکتری به بروس اطمینان داده بود که مقدار کم شاهدانه هیچ گونه ضرری به بدن نمی رساند
    دکتر ار_ار لاسیت از بیمارستان کوئین الیزابت امکان مرگ بروس در اثر مصرف شاهدانه را یکبار و برای همیشه رد نمود
    به تشخیص او بدن بروسلی نسبت به یک با چند عنصر تشکیل دهنده قرص اکوا جزیک حساسیت مفرط نشان داده است

    دکتر لایست همچنین اعلام کرده بود که جمجمه بروس را هم مورد ازمایش قرار داده است ولی هیچ نشانه ای از جراحت در ان ندیده است
    ولی مغز او مثل (اسفنج اب خورده ای ) متورم شده بود
    وزن ان به جای 1400 گرم معمولی به 1575 گرم رسیده بود
    این تورم نمی توانست در اثر خونریزی مغزی باشد چون هیچ یک از عروق مغز اسیب ندیده بودند حتی لخته ای هم در انها دیده نمی شد
    دکتر لایست گفته بود که تورم مغز ممکن بود در نیم دقیقه یا نیم روز به ان حد برسد در مورد بروس تورم بسیار سریع صورت گرفته بود
    البته هیئت مشاوران شدیدا بر عقیده خود مبنی بر مرگ وی در اثر استعمال شاهدانه پافشاری می کردند
    من گزارش دکتر ایرا فرانک از مدرسه طب را به دانشگاه کالیفرنیا بردم واین گزارش به جرات امکان مرگ در اثر استعمال شاهدانه را رد می کرد و حاکی از ان بود که تا کنون هیچ کس با چنین علتی نمرده است
    پزشکان دیگر هم که گزارشات و نتایج کالبد شکافی بروس را مشاهده کردند با این نظر موافق بودند

    پرفسور ار دی تیار کاملا نظریه شاهدانه را رد نمود وی که مدرس دانشگاه لندن می باشد در راس هیئت مشاوران قرار داشت وی بیش از 90 هرار مورد کالبد شکافی را خود شخصا انجام داده بود اعلام کرد که مرگ در اثر استعمال شاهدانه نظریه ای غیر منطقی است او نظرش را چنین اعلام کرد که تجمع مایعات در بافتهای مغز در اثر حساسیت شدید به مپرو بامات (گرد سفید و ارام بخش موجود در قرص) یا اسپرین و یا ترکیب هر دو عامل موجود در قرص اکواجزیک صورت گرفته است
    برای بروس دو جا مراسم تشییع جنازه برگزار شد
    یکی در هنک کنگ و دیگری در سیاتل
    من تصمیم گرفتم او را درسیاتل به خاک بسپارم چون می دانستم که بروس ارامش و سکوت سیاتل را به شلوغی هنگ کنگ ترجیح می دهد


    لیندا می گوید بروس در یکی دو ماه اخیر چند بار راجع به مرگ با من صحبت کرده بود او تقریبا مطمئن بود که به سن کهولت نخواهد رسید حتی میلی به زندگی در دوران سال خوردگی نداشت
    یکبار به برادرش رابرت گفته بود که حتی از فکر و تصور سالخوردگی و ضعیف شدن متنفر است

    یکبار هم به من گفت که من به اندازه تو عمر نمیکنم


    متاسفانه تابوت او درحین حمل به امریکا ترک برداشته بود و رطوبت به درون ان نفوذ کرده بود چون وقتی تابوت به سیاتل رسید متوجه شدیم که رنگ ابی لباس بروس در اثر نمناکی به استر ابریشمی سفید رنگ تابوت رخنه کرده بود مجبور شدیم او را درون تابوت دیگری بگذاریم البته این کار طبق ایین چینی ها بدان معنی است که او اسایش خود را از دست داده است
    در مراسم تشییع جنازه اهنگ مورد علاقه بروس ( وقتی که من میمیرم ) را گذاشتیم

    بروس در قبرستان لیک وی یو مشرف بر دریاچه واشنگتن به خاک سپرده شد


    به راستی علت مرگ بروسلی چه بود.!؟


    نویسنده .... علی حاجی پور
نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربران برچسب زده شده

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •