ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





اشتراک های دانلود از ایران یو اف سی

در این بخش میتوانید اشتراک های دانلود از سایت را مشاهده و خریداری نمایید .

Team Xtreme Tehran
آموزش جوجیتسو برزیلی محل تبلیغ شما IWE محل تبلیغ شما
نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7
  1. #1
    مدیر بخـش

    مــدیر بخش
    تاریخ عضویت
    2014/08/12
    نوشته ها
    174
    1,205
    مبارز مورد علاقه AlanPatrick_Headshot

    17 ایپ من استاد افسانه ای کونگ فو (وینگ چون ) قسمت دوم


    ایپ من استاد افسانه ای کونگ فو (وینگ چون ) قسمت دوم



    ایپ من استاد افسانه ای کونگ فو (وینگ چون ) قسمت دوم




    ایپ من مردی بسیار قوی .ثروتمند و مشهور در فوشان بود .ایپ من از مشکلاتی که در کشورش چین وجود داشت خشنود نبود وتصمیم گرفت برای همیشه فوشان را ترک کند ودر هنگ کنگ سکنی گزیند .او به هنگام خروج از چین هیچ ثروتی به همراه نداشت .ایپ من در اپارتمان ها واتاق هایی زندگی میکرد که توان پرداخت اجاره ان را نداشت.در سالهای نخستین اقامت در هنگ کنگ ایپ من دریک اتاق بسیار کوچک زندگی میکرد .چون او به زندگی مرفه خو گرفته بود ازاین رو نمی خواست دیگران از زندگی فقیرانه او مطلع شوند .به همین دلیل اگر کسی از محل اقامت او سوال میکرد فقط می گفت خیابان بوندری شماره 2.
    نشانی کامل این نبود.دران زمان شماره ساختمان ها به این صورت بود 2aیا2bیا 2cیا 2f ...یعنی فقط باشماره 2 کلی ساختمان بود به همین خاطر هیچ کس نمیتوانست خانه او را پیدا کند .بعد از سالیان متمادی این داستان به یک شوخی ومزاح تبدیل شد .اگر نمی خواهید کسی از محل زندگی شما باخبر باشد همان ادرس ایپ من را بدهید .خیابان بوندری شماره 2.....


    یکی از داستان های ایپ من

    یکی از دوستان ایپ من بنام چارلی وان به شدت به مبلغ زیادی پول نیاز داشت .چارلی وان سبک چوی لی فوت کار میکرد .این دو دوست و مبارز هرگز درباره هنرشان بحث و مجادله نمیکردند به همین دلیل افراد زیادی از فوشان مشتاق بودند که ببینند کدام مبارز بهتر است.انجام گرفتن این مبارزه هم باعث میشد که بسیاری به کونگ فو علاقمند بشوند وهم نیازهای پولی چارلی وان را تامین میکرد .چارلی وان درابتدا مبارزه کردن را قبول نکرد وگفت که این کار دوستی بین او و ایپ من را خراب میکند ولی بعدها بخاطر مشکلاتی مالی مجبور شد ان را قبول کند .ایپ من هم هیچ اعتراضی نکرد و با خود گفت که من با این کار نه تنها مشکل دوست خود را حل میکنم بلکه هنرهای رزمی را درفوشان ترویج میدهم .برای افزایش تبلیغات ایپ من حتی پیشنهاد کرد که حاضر است درطول مبارزه چشم بند بزند .این کار واقعا همه را حیرت زده کرده بود ومردم فوشان را نیز مضطرب کرد.برخی نگران بودند بخاطر اینکه اوبا زدن چشم بند شانسش برای پیروزی بسیار کم میشد .داور این دیدار لی کونگ وی بود.درروز مبارزه تماشاگران درمحل مبارزه جمع شدند .لی کونگ وی به عنوان داور مبارزه را شروع کرد.چارلی وان درابتدا حمله را شروع کرد ولی ایپ من به خوبی حرکت او را تشخیص داد وان را مهار کرد .هرچند حملات چارلی وان قدرتمند وسریع بود ولی ایپ من دردفاع و حمله استاد بودواجازه کاری به او نمی داد .دراین حین هردو مبارز برای رضایت تماشاگران ضربات مشت ولگد زیادی به سوی هم روانه کردند .دراخر لی کونگ وی دریک حرکت هوشمندانه بخاطر ترس از اینکه یکی از انها به ناچار درپایان مبارزه زخمی شودمبارزه را متوقف کرد وپایان مسابقه را اعلام کرد.هم چارلی وان و هم داور بازی لی کونگ وی وهم بسیاری از تماشاگران میدانستند که ایپ من براحتی میتوانست چارلی وان را شکست دهد ولی بخاطر اینکه چارلی وان دوست او بود این کار را نکرد .


    ایپ من قدم زدن در خیابانهای هنگ کنگ را دوست داشت .ساعتها تنها یا به همراه شاگردانش به پیاده روی می رفت .توانایی او درتوجه به محیط اطراف وارتباط دادن ان به یک درس مهم از وینگ چون شگفت انگیز بود .از هرچیزی نکته هایی را برمیگرفت از اب گرفته تا اتش .
    ایپ من از تماشای اتش لذت میبرد .برای او تماشای اتش همانند مبارزه ای بود که باید مهار میشد.یک مبارزه جدی .هرگاه اتش سوزی رخ میداد شاگردان او که در اداره پلیس شاغل بودند به ایپ من اطلاع میدادند که میتواند بیاید وصحنه را تماشا کند .ایپ من نظاره میکرد ودرس میگرفت .این موضوع نشان میدهد که اصول هنر وینگ چون حتی با نیروی اتش وزندگی نیز در تعامل است .


    درسال 1937 پس از حمله به چین توسط ارتش امپراطوری ژاپن شهرت ایپ من بسیار سریع به گوش سربازان ژاپنی رسید وچند دعوت نامه برای اموزش به سربازان ژاپنی دریافت کرد اما ایپ من بخاطر احساسات ناسیونالیستی وملی خود ونفرت نسبت به مهاجمان هیچ وقت قبول نکرد که به انها اموزش بدهد به همین خاطر تمام ثروت خانواده اش مصادره شد و روند زندگی او به طور کامل تغییر کرد

    دربین سالهای 1937 تا 1941 ایپ من در ارتش چین درمقابل تهاجم ژاپن خدمت کرد .بعد از اتمام جنگ چین نیاز به بازسازی شهرستانها وشهرهای ویران داشت .دولت ملی چین ایپ من را به پست فرمانده گشت های پلیس برای شهرستان نامهوی به خدمت گرفت


    برخی می گویند ایپ من هنر وینگ چون را می فروخت .این حقیقت نداشت .او هرگز چنین کاری نکرد وهیچ گاه از شاگردانش سواستفاده نکرد.ایپ من هنگام مرگ چیزی جز عشق به هنر خود نداشت .شهریه ای که ایپ من دراوایل دهه 1960 در هنگ کنگ دریافت میکرد 15 دلار هنگ کنگ درماه برای کلاسهای شبانه و10 دلار برای کلاس های بعد از ظهر بود .دراین زمان متوسط درامد درهنگ کنگ حدود200 الی 250 دلار هنگ کنگ برای یک ماه بود .درضمن اگر کسی شانس این را داشت که راننده اتوبوس یا کارمند یا کارگر اتوبوس رانی باشد از تخفیف ویژه ای برخوردار میشد .


    یکی از داستان های ایپ من

    پس از مدت کوتاهی بعد از پایان اشغال ژاپن شهر فوشان نیاز مبرم به استخدام نیروی پلیس داشت .استاد ایپ من به دلیل شهرتی که داشت در ذهن بسیاری از مردم کاندیدای اول ریاست پلیس شهر بود.مهارت او دردرجه اول تسلط در اداره امور ودر درجه دوم مشکلات مالی ناشی از ضبط تمام اموال ودارایی های وی از طرف حکومت کمونیستی اورا مجاب به پذیرش مسئولیت نمود بدین ترتیب اولین وتنها شغل دولتی او اغار شد .
    کمی پس از شروع کار در نیروی پلیس از او خواسته شد که ماجرای یک مورد ادم ربایی را پیگیری کند
    ماجرا به این شکل بود که پلیس اطلاعات اندکی درباره او داشت .پس از مدت کوتاهی ایپ من درپارکی قدم میزد .چهره مردی را دید که با انچه از مظنون شنیده بود مطابقت داشت .ایپ من تصمیم گرفت که نام او را صدا بزند اگر واکنش نشان داد مشخص میشد که وی همان فرد ادم ربا است .ایپ من او را صدا زد .ان مرد برگشت و به او خیره شد .ایپ من خواست او را دستگیر کند که او اسلحه کوچکی بیرون اورد وبه ایپ من حمله کرد.ایپ من با سرعت محفظه فشنگ را گرفت تابرای شلیک چرخش نداشته باشد زیرا زندگی او فقط به ان بستگی داشت .ایپ من تمام نیروی خود را صرف کرد تا بتواند محفظه فشنگ را در دستان خود نگه دارد.اسلحه انچنان محکم وسالم نبود وبا دخالت ایپ من محفظه اسلحه از جای خود خارج شد وایپ من او را دستگیر کرد ودران لحظه دیگر ماموران پلیس با عجله به او رسیدند وبه او دست بند زدند واو را به اداره پلیس بردند .او به ایپ من گفت من برای خودم متاسفم .ایپ گفت چرا ؟ او گفت اگر من اسلحه نداشتم شما هیچ وقت نمی توانستی من را دستگیر کنی چون شما خیلی ضعیف هستی ومن براحتی از دستت خلاص میشدم .ایپ من به او نگاه کرد و گفت که ایا شما فکر میکنید که میتوانید من را با تکنیک های خود شکست بدهید او گفت اگر من می توانستم با دست خالی با شما مبارزه کنم شما را در کمتر از 1 دقیقه شکست می دادم .ایپ بعد از شنیدن حرفهایش به اوگفت من به تو قول می دهم اگر تو بتوانی من را شکست بدهی من تو را ازاد میکنم .هردو برای یک مبارزه ازاد در سالنی که دفتر ماموران پلیس در انجا بود اماده شدند.ادم ربا با مشتهایی که قدرتمند و سریع به نظر میرسید شروع به حمله کرد.ایپ من در برابر ضربات او جاخالی میداد .وقتی که او مشت معکوسی را زد ایپ من مچ دست او را با دست راست خود گرفت وارنج اورا با دست چپ خود به پایین فشار داد .اوتعادل خود را از دست داد و به سمت جلوافتاد وسپس با پای راست خود به بالای زانو و قفسه سینه او زد وادم ربا به زمین افتاد.از انجا بود که ایپ من بعنوان یک پلیس غیر مسلح ماهردر فوشان شناخته شد.


    ایپ من به انچه در درون شاگردانش می گذشت اگاه بود .او براساس شناختی که از انها داشت نام مستعاری به انها می داد .نامی که با شخصیت انها سازگار باشد .برای مثال او به 3 تن از شاگردانش درهنگ کنگ یعنی ییپ یوچینگ .لوک یو و وونگ شون لئونگ لقب لاف زن را داده بودزیرا انها دوست داشتن درباره مهارت خود در کونگ فو اغراق کنند.او همچنین به شاگرد خود وونگ شون لئونگ لقب یاجی وونگ به معنای وونگ تک نسخه ای را داده بود .زیرا اگر کسی از دوستانش بیمار میشد همیشه یک نسخه گیاهی برای درمان وی تجویز میکرد.پدر وونگ یک متخصص طب گیاهی بود وهمین امر باعث شد که برای مداوای دیگران نوعی داروی گیاهی پیشنهاد کند .وقتی شاگردان نزد ایپ من می امدند واز او درباره روش درمان وونگ شون سوال میکردند استاد بلافاصله می گفت این نسخه یا شما را خوب میکند ویا میکشد .چون فقط یک فرمول نیاز دارد .
    او همچنین ویلیام چونگ را پسر درشت هیکل نیرومند و بروسلی را بانام تازه به دوران رسیده صدا میزد استعداد ایپ من در نامگذاری شاگردانش حاکی از روابط خوبی است که بین استاد وشاگرد برقراربود.انها مثل یک خانواده بودند هرگاه استاد یکی از شاگردانش را به اسم انتخابی خود صدا میزد او به وجد می امد .ایپ من به شاگردانش عشق می ورزید وانها را بیشتر به خود نزدیک میکرد.این همان الگوی درست تعلیم وتعلم در وینگ چون است که ارزش ها را اموزش میدهد .



    ادامه دارد ......





    نویسنده ..علی حاجی پور
  2. #2
    کاربر سایت

    عضو انجمن
    تاریخ عضویت
    2016/08/17
    نوشته ها
    7
    8
    مبارز مورد علاقه AlexCaceres_Headshot
    سلام
    آقای حاجی پور اگه امکان داره درباره استاد لوک یو (شاگرد ایپ) یک سری اطلاعات بدید اگه میشه بفرستید به ایمیلم
    تشکر فراوان
  3. #3
    مدیر بخـش

    مــدیر بخش
    تاریخ عضویت
    2014/08/12
    نوشته ها
    174
    1,205
    مبارز مورد علاقه AlanPatrick_Headshot
    سلام استاد .اول از هر چیز عذرخواهی میکنم بخاطر اینکه نتوانستم سریع جواب بدم .
    چشم حتما براتون میفرستم
  4. #4
    کاربر سایت
    عضو انجمن
    تاریخ عضویت
    2016/08/30
    نوشته ها
    1
    2
    مبارز مورد علاقه Randy Couture
    سلام سیهینگ حاجی'پور ، مقالات شما درباره استاد ایپ من بسیار جالب و جذاب هستش ، متاسفانه من فط به قسمت دوم و چهارم دسترسی دارم و قسمت اول و سوم آنرا ندارم ، اگر ممکن هست راهنمایی بفرمایید که چجوری میتوانم به هر چهار قسمت دسترسی داشته باشم.
    با سپاس از شما
  5. #5
    مدیر بخـش

    مــدیر بخش
    تاریخ عضویت
    2014/08/12
    نوشته ها
    174
    1,205
    مبارز مورد علاقه AlanPatrick_Headshot
    سلام داداش رضا عزیز .شما خیلی به این حقیر لطف دارید .مرسی از اینکه وقت گذاشتید و خوندید .داداش رو این لینک بزن کلیه مقالات تو این بخش موجود است .امری دیگه ای هم باشه من درخدمتم داداش .اوس
  6. #6
    کاربر سایت

    عضو انجمن
    تاریخ عضویت
    2013/10/27
    نوشته ها
    180
    545
    مرسی علی جان ...خیلیم عالی
  7. #7
    مدیر بخـش

    مــدیر بخش
    تاریخ عضویت
    2014/08/12
    نوشته ها
    174
    1,205
    مبارز مورد علاقه AlanPatrick_Headshot
    خواهش میکنم معین جان .لطف داری استاد
نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربران برچسب زده شده

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •